بیست و دوم
سلام به همه ی دوستان
شکرخدا و به لطف آقای دکتر ، الان مارال جون خیلی بهتر شده و فقط یکم از نظر وزن از روی جدول کمتره البته این یکم که میگم یکم زیاده و تقریبا حدود دو کیلو کمبود وزن داره .
توخونه ی بابابزرگش واسش یه تاب وصل کردیم و تقریبا هرروز عصر اونجا
کل کلماتی که تاالان (هجده ماهگیش) میگه : مامان ـ بابا ـ دد ـ تاب تاب ـ به به ـ آبه ـ نی نی ـ علی ـ مامی ـ الو(زمان برداشتن تلفن) ـ جوجو (وقتی ی پرنده میبینه) ـ ماهی ـ گل ـ دایی ـ برو ـ بیا ـ همین ـ لب ـ مو ـ دست ـ پا ـ برق ـ طلا ـ
کلاغ میگه : قارقار بع بعی میگه : بع بع جوجو میگه : جیک جیک
دستاشو به حالت قنوت بالا میبره و دعا میکنه (وقت اذان)
سجاده که پهن باشه روی مهر حالت سجده رو کامل انجام میده
انگشتشو به حالت اجازه بالا میگیره بعد دست به وسیله دیگران میزنه
از پله های سرسره توی پارک خودش به تنهایی بالا میره و درازکش سر میخوره
از اعضا بدنش : دست، پا، شکم، گوش، دهان، مو، بینی، لب . کامل میشناسه و وقتی ازش میپرسیم نشون میده .
با عروسک بازی کامل رو یادگرفته . شیشه شیر بهشون میده، رو بالشت میخوابونشون، بغلشون میکنه
وقتی یه کار خوب میکنه و خوشحاله بلند میگه : دست . و خودش دست میزنه
فعلا همینا یادمه و اگه چیز جدیدی یادم اومد اضافه میکنم .
http://www.8pic.ir/images/ismlhgpmkh2popni9m6v.jpg
بگـــــــــو ماشـــــــــــــــــــــــــاا...