بیست و سوم
با سلام و تبریک سال نو به همه ی دوستان
امیدوارم واسه همتون سال خوبی باشه . و ممنون از دوستانی که تلفنی جویای حال مارال جون بودن .
تعطیلات عید با همه ی شادی ها و دید و بازدیدهاش گذشت تا رسیدیم به صبح سیزده فروردین که مارال جون دومین سیزده به در عمرشو تجربه میکرد . البته این بار بزرگتر شده و بازیگوشتر
هرچند یه کوچولو دستش برید و چند ساعتی کلا دستشو باچسب زخم بالا نگه داشته بود و نمیدونست چی شده!! اما به خیر گذشت . شکر خدا .
اتفاق بعدی هم که همتون در جریانش هستین اشتباه و خطای واکسیناسیون هجده ماهگی! و شکایت ما از مرکز بهداشت و مسؤل تزریق و... که باعث شد مارال جون یه هفته ی خیلی سخت رو با تب بالا و عفونت و پای ورم کرده و بیمارستان و... ؛ طی کنه . البته این اتفاق واسه چندتا نی نی دیگه هم افتاده بود و باعث شد مدیریت غیر از .... مسؤل تزریقات ، به آلودگیه خود واکسن و محیط تزریق و موارد دیگه هم شک و نظارت کنه.
خیلی خیلی سخت بود اما به لطف دکترش آروم آروم رفتیم رو به بهبودی تو همین یه هفته کلی وزن کم کرد و ....
نمیخوام از بقیه ی ماجراهای بد بنویسم چون همتون در جریان لحظه لحظمون هستین و میخوام انشاا... دیگه از شادی ها و سرحالیش بنویسم .
سعی میکنم سال نودوچهاری زودتر بیام . فعلا .