نوزدهم
سلام و تبریک بمناسبت آغاز ماه ربیع الاول
واسه اربعین رفتیم مشهد ، تقریبا سه روز موندیم . که یک روزش کلا صرف دکتر رفتنم شد . شکر خدا اوضاع به اون خرابی که فکرمیکردم نبود . دارو گرفتم تا چهارماه بعد دوباره آزمایش بدم.
اربعین خیابون امام رضا (ع) شلوغ بود اما نه مثه هرسال . ولی حرم خیلی خیلی شلوغ بود و همین باعث شد این بار فقط تافلکه آب بریم و دیگه جلوتر نمیشد رفت .
http://www.8pic.ir/images/wo5ws48zjm18tunxqa7d.jpg
در کنار زیارت که البته ناتموم موند یه کمی هم سیاحت لازم بود :
مارال در حال خرید (پروما) : http://www.8pic.ir/images/dd0p3ycoq6slvvugjc31.jpg
مارال در سد چالیدره : http://www.8pic.ir/images/9otx8wp3888f1twpbtbo.jpg
و اما...
شب یلدای همتون مبارک . راستش پارسال اولین یلدای مارال جونم بود و میخواستم مثه همه ی اولینهایی که تاالان واسش جشن گرفتم ، یلدارو هم جشن بگیرم . اما نشد...
آخه همه ی خاله و داییهام اومدن تا به یاد هرسال بریم همگی خونه ی مادربزرگم که اولین سالی بود که بین ما نبود . منم چیزی نگفتم و بجاش امسال اولین یلدای مارال بود . البته چون ایام شهادت هم بود به یه جشن خانوادگی کوچیک بسنده کردیم .
http://www.8pic.ir/images/rgkvkf3bi3tca637otrc.jpg
نمیدونین ازصبحش بااین دخمل ناز شیطون چطوری و با چه مکافاتی تدارکات مهمونای شب رو آماده میکردم
http://www.8pic.ir/images/xu2cvdh9160w98l0zfja.jpg
دیگه اینکه : مارال جون جدیدا دلش نقاشی میخواد... بیچاره شدم... واسش دفتر و مداد میزارم فقط چند دقیقه است بعدش با مداد میفته به جون سرامیک و صندلی و.... خلاصه !
واسش تخته وایت برد خریدم اما اونم مهمون چند دقیقه است...
خلاصه اش اینکه تاحالا روزی چندبار تمیزکاری میکردم الان چند وقته مداد و ماژیک پاک کنی هم دارم.
کلمات جدید : نه ـ ببین ـ علی ـ الو (بعد از برداشتن تلفن)
کارهای جدید : بازی اتل متل ـ کلاغ پر ـ بالا رفتن از هرچی دلت بخواد (مبل و میز و ...) ـ باز کردن قفل گوشی من و بابایی و...