هفدهم
سلام به همه . یکم دیرتر اومدم آخه ده روزی شدیدا گرفتار بودیم
بعضیاتون میدونین ، بعضیا نه . یجورایی مدتیه پاهام درد میکنه ! البته یکم از یکم بیشترتر . و خلاصه یه سری ماجراهای دیگه که ......بماند. بهرحال امیدوارم خداوند به همه سلامتی بده و قدرشو همگی بدونیم.
تواین مدت مارال جون حسابی با بابابزرگش بازی میکرد و البته گاهی هم اذیت میشد چون طبق معمول دندون جدیدی توراه داریم اول آذر قراره ببرم مرکز بهداشت برای تحویل فرم و وزن گیری مجدد.
جاتون خالی هراز گاهی واسه اینکه به مارال جونم خوش بگذره و خودمونم از مطب و عکس و آزمایش و... یه نفسی تازه کنیم ، میرفتیم "دد"
این عکس مارال جون در خرید از فروشگاهه : http://www.8pic.ir/images/0t05yovif5cq21h330ck.jpg
مارال در پدیده ی شاندیز : http://www.8pic.ir/images/svqnyampasyhdeiw41um.jpg
مارال در سرزمین بازیها (سمگا) : http://www.8pic.ir/images/w7e25tmqnkn9g8di95ud.jpg
http://www.8pic.ir/images/j1q7aurlcrk6vvgbnmtn.jpg
پ ن :
سر بر شانه ی خدا بگذار ... تا قصه ی عشق را برایت چنان زیبا بخواند ... که نه از دوزخ بترسی و نه از بهشت به رقص درآیی