مارالمارال، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

مارال جونم

پانزدهم

سلام دیروز چهارشنبه شانزده مهر تولد یک سالگیه مارال جون بود .  چون تعداد مهمونا با ظرفیت خونه ما جور نبود خونه ی بابام یه تولد کوچولو با تم "کیتی" گرفتیم . http://www.8pic.ir/images/adkxmpgegmrbmdwhopvp.jpg http://www.8pic.ir/images/h0mjcfc7axefur70htqo.jpg تقریبا چهل نفر مهمون داشتیم که شامل اقوام و دوستای من و خاله مارال جون بودن . جای همتون خالی خیلی خوش گذشت . فعلا زیاد عکس واسه گذاشتن ندارم چون همینارم با گوشیم گرفتم آخه هنوز فیلم و عکساش ، آتلیه است و باید برم تحویل بگیرم . دیشب حدود یازده بود که عکاس و فیلمبردارو رسوندیم خونشون و فکر کنم تبدیل و تحویلش تا شنبه طول بکشه . تازه بعدش میشه نوبت شروع کارای خو...
17 مهر 1393

چهاردهم

سلام به همگی اولین روزهای پاییزیتون مبارک . این روزها گرفتاریم خیللیییی بیشتر شده و یکم دیرتر اومدم اما سعی میکنم زودتر بیام . مارال چندهفته ای میشه که وقتی دستاشو به لبه ی مبل یا میز میگیره و بلند میشه ، به کمک همون لبه چند قدمی راه میره . خلاصه اگه تاحالا باید کف خونه رو جمع میکردم و لوازم روی میزا در امان بود اما الان... تازگی یاد گرفته هرچی میخواد میگه : من من ، اگه دادی که هیچ وگرنه.....اوه اوه اوه دیروز رفتیم تولد خواهر زاده ی دوست دایی علی جونه مارال . آخه طفلیا دوستاش واسه مراسم عقیقه مارال اومدن و باید میرفتیم . خیلی خوش گذشت و مارال کلی نای نای کرد . طوریکه وقت شام از خستگی خوابید و مامانشو راحت گذاشت دیگه.... ...
2 مهر 1393

سیزدهم

سلام . این دفعه خیلیییی دیر تونستم بیام . آخه گرفتار بودم... مارال جونو روز تولد حضرت معصومه (س) و روز دختر ، عقیقه کردیم . جاتون خالی ، خوب بود . صبح که تقریبا خودمونی بود اما عصرش یه مهمونیه کوچولوی صد نفره گرفتیم  و کلی ترکوندیم. همون آقایی که خطبه ی عقد من و آقای همسرو خونده بود آوردیم و دعای عقیقه رو خوند . مهمتر از همه اینکه مارال جون خیلییییی عالی همکاری کرد و هیچ ترسی از بع بعی نداشت . مخصوصا که قبلش یاد گرفته بود : بع بعی میگه : بع بع . هربار ازش میپرسیم تکرار میکنه جدیدا هم که ماشاا... سرعت چهاردست و پا رفتنش اینقدر زیاد شده که نمیتونم بگیرمش و کل روز باید دنبالش بدووم. دستشو میگیره به لبه ی میز و پامیشه وامی...
16 شهريور 1393

دوازدهم

سلام مامانم اینا یکم خونه تکونی کردن و یه اشتباه کوچولوشون آوردن آکواریوم از روی پایه اش به پایین بود که البته خواسته ی خودشون بود که بشه اسباب بازیه نوه جونشون : http://www.8pic.ir/images/dyuab1zws2y0vcarn7m6.jpg http://www.8pic.ir/images/b8uwa6eucsjq4cmg1o8h.jpg دیگه حکایت گردو و مغزشه  چه میشه کرد ! خبر بعدی اینکه : اگه میدونستم قرار بود استخرتوپش اینجوری استفاده بشه حتما میسپردم تهشو سرب کارکنن سنگین بشه http://www.8pic.ir/images/5lpdd8yhdz29d2a387oj.jpg http://www.8pic.ir/images/36eynn4uxlhh9xpbvas1.jpg http://www.8pic.ir/images/l86mt6fpb6pbtbh35p1w.jpg http://www.8pic.ir/images/okw...
27 مرداد 1393

یازدهم

سلام امیدوارم تعطیلات به همه خوش گذشته باشه . واسه ما هم ، ای بدک نبود . هم خوش گذشت هم بعضی وقتاش نه . طبق معمول رفتیم مشهد دیدنه پدربزرگ و مادربزرگ مارال جون . مارال جون روز اول رفت سرزمین عجایب : http://www.8pic.ir/images/2y4agam47khnt6i9c30m.jpg روز بعد شهربازی سرزمین خورشید : http://www.8pic.ir/images/klk1ykyu8udrbwup8rr9.jpg یروزم رفتیم مجموعه بازارهای سپاد : http://www.8pic.ir/images/qbyorcr118wktg5xlipy.jpg       و اینم مارال جون توی فروشگاه : http://www.8pic.ir/images/3zzvmdai9a85q7ba5mnw.jpg طبق معمول توی راه برگشت هم رفتیم نیشابور و شهربازی : http://www.8pic.ir/images/hlj7mg4...
12 مرداد 1393

دهم

سلام به همه . امیدوارم ماه رمضون توی این هوای گرم واسه همتون راحت سپری شده باشه . کم کم داریم به عیدفطر نزدیک میشیم و آخرهفته ی خوب و چهارروز تعطیلی انشاا... پیش روی هممون باشه این روزا مارال جون یکم بهتره اما یجورایی داره باز بوی دندون جدید میاد  هنوز تازه یکم داره ازون مریضیه یک ماهه ی سخت بیرون میاد اما باز لثه اش متورم شده  خداکنه ایندفعه زیاد اذیت نشه . چون دکترش میگفت توفصل گرم دندون درآوردن نی نی ها سخت تر میشه  انشاا... به خیر بگذره امروز مارال جون نه ماه و پانزده روزشه . http://www.8pic.ir/images/kv4llm4rgunjvotopjp8.jpg توساختمون با یه نی نی دیگه امروز دوست شد و یه ساعتی باهم توپ بازی کردن . الب...
31 تير 1393

نهم

سلام و ممنون از اوناییکه دورادور جویای حال مارال جون بودن مارال جونم فعلا یه کمی بهتره شکرخدا . اما خیلی اذیت شد مخصوصا روزیکه تب شدید کرد و به تجویز پزشک آزمایش خون ازش گرفتن  طفلکی چهار جای دستاشو تست کردن تا بالاخره تونستن خون بگیرن . حالا که گذشت و اصلا نمیخوام دیگه راجع به اونروز فکرکنم یا بنویسم . خلاصه اش این شد که تب بالا واسه در اومدن دندون بوده . یه دندونه کوچولو که توراه بوده و اینها نشونه ی اومدنش بوده .  اون حالتهای ادرار سوختگیه شدید و بیقراری و بی اشتهایی هم مربوط میشده به ورود به نه ماهگی . راستش (خودمونیما) دکتر که اول گفت این حالتها واسه ورورد به نه ماهگیه و اکثر نی نی ها بهش دچار میشن! حرفشو باور نکردم...
18 تير 1393

هشتم

سلام دیر میام و زیادم حال نوشتن ندارم آخه همونجوری که تقریبا همه میدونن مارال جون حالش زیاد جالب نیس  دخملم حدودا دوهفته ی خیلی بد پشت سرگذاشت . گرمازدگی - بی اشتهایی - پاهاش ادرار سوختگی گرفت و همش بی طاقت بود . شکرخدا الان داره کم کم بهتر میشه اما هنوزم... همیشه عاشق گرفتن فرمون و ماشین سواری بود ولی الان : http://www.8pic.ir/images/fwgk5wfabobb99if07pj.jpg اصلا توجهی به فرمون یا اینکه آوردیمش بیرون نکرد . کلا حالش گرفتس . چندشب پیش بردیمش پارک و براش یه توپ جدید خریدیم شاید یکم بازی کنه . چون اصلا مثله قبل به تاب یا سرسره بازی توجه نشون نمیداد http://www.8pic.ir/images/nru71aycrmv8059kw3cw.jpg اما همونجو...
9 تير 1393

هفتم

سلام مارال جونی یکی دو روزه یکم حال نداره  یه جورایی اوضاع معده و ... بهم ریخته مخصوصا دیشب که خیلی خیلی اذیت شد  واسه همین تصمیم گرفتم امروز ببرمش "دد" http://www.8pic.ir/images/raoknwhx23mq5npn0exo.jpg رفتیم پارک با کلی نی نی و حسابی بازی کرد ! البته نه مثه همیشش چون هرکاری کنی بازم سرحاله سرحال نبود . http://www.8pic.ir/images/ez7ovhziwvvrm06rwqtx.jpg و این اولین تجربه ی تاب بازیه مارال جون بود که در 28 خرداد 93 رقم خورد . و اولین تجربه ی خوردن بستنی : http://www.8pic.ir/images/rzm3aq0l9h256bmskfy0.jpg اصلا فکرشو نمیکردم خوشش بیاد ، یا حداقل یکم از س...
28 خرداد 1393

ششم

سلام سه روز تعطیلیه آخرهفته بود و ازونجایی که من ازون عروس خوبام  رفتیم مشهد . یکروزشو با مارال جونی رفتیم الماس شرق  http://www.8pic.ir/images/8pmm9qjbdql11n2ec9u5.jpg بعد ازینکه یکم دور زدیم تصمیم گرفتیم بریم سرزمین عجایب تا مارال جونی یکم بازی کنه بااونهمه نور و صدایی که بود حسابی سرگرم شده بود و نمیدونست کجارو نگاه کنه بعدش رفتیم قسمت گریم کودک و... http://www.8pic.ir/images/56yhz79errrtds5ajmgq.jpg نمیدونستم چه عکس العملی نشون میده یا اصلا وامیسته نقاشیش کنن یا نه ! اما در کمال تعجبه من و خانومه مسئول گریم ، مارال جون بی حرکت و کاملا ثابت واستاد تا گریمش تموم شد اینجا بالاخره به مارال جون&nbs...
17 خرداد 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مارال جونم می باشد